سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احد عظیم زاده کیست ؟

احد عظیم زاده یکی از بزرگترین تاجران ایرانی به نام سلطان تجارت فرش است. او اکنون یکی از بزرگترین تاجران فرش جهان است و دارای ثروت و شهرت فراوانی است.

 

این تاجر موفق و میلیاردر خودساخته تمام ثروت و دارایی خود را با رنج و تلاش فراوان از صفر به دست آورده است.

دوران کودکی

 

دوران کودکی هر فرد قطعا نقش مهمی در آینده او خواهد داشت، بنابراین این نقش به گذشته هر فرد برمی گردد. بسیاری از باورها و اتفاقاتی که بعداً به سراغ انسان می آید، ناشی از اتفاق یا پدیده ای است که در گذشته متوجه آن شده است. احد عظیم زاده نیز از این قاعده مستثنی نیست و دوران کودکی سخت و عجیبی را پشت سر گذاشته است.

 

احد عظیم زاده در سال 1336 در روستای اسفنجان از توابع شهرستان اسکو در آذربایجان شرقی به دنیا آمد. روستایی دورافتاده که فاقد امکاناتی چون آب و برق بود.

 

همه مشکلات احد درست از زمانی شروع شد که او می خواست به مدرسه برود و درس بخواند و این زمانی بود که یکی از سخت ترین اتفاقات زندگی برایش افتاد. در سال اول ورود به مدرسه در حالی که تنها 7 سال داشت پدرش را از دست داد و مجبور شد سال های بعد در شرایط سختی به زندگی خود ادامه دهد.

 

آن روزها وضع مالی او به قدری بد بود که فقط دو روز در سال می توانستند برنج بخورند! به همین دلیل احد در همان سن مجبور شد وارد بازار کار شود. روزها قالی بافی می کرد و شب ها بعد از کار درس می خواند.

 

در کودکی همیشه دوست داشت خلبان یا مردی بسیار ثروتمند شود.

 

زمانی که 13 ساله بود، قالی‌ها و پشت‌های بافته شده را حمل می‌کرد و برای فروش به اسفنج‌ها و اسکورت‌ها می‌برد. در آن زمان، او از این کار بهره چندانی نبرد; چون سودش از فروش هر قالی فقط یکی دو تومان بود اما با وجود شرایط سختی که داشتند مجبور بود این کار را بکند.

 

آغاز فعالیت حرفه ای احد عظیم زاده

فعالیت حرفه ای را شروع کنید

 

احد عظیم زاده پس از پشت سر گذاشتن شرایط سختی که در کودکی داشت و سود ناچیزی که به دست می آورد، با کمک تجربیات گذشته و چشیدن سختی هایی که هر لحظه او را قوی تر می کرد، فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد.

 

او با پشتکار خود هرگز حاضر نشد از کسب و کار خود دست بکشد و با مشکلات روبرو شود، توانست با همان سود کم 20 هزار تومان پس انداز کند. زیرا می خواست به آرزوی دوران کودکی خود یعنی ثروتمند شدن برسد. بنابراین تصمیم گرفت یک کارگاه قالی بافی راه اندازی کند.

 

او به سرمایه بیشتری نیاز داشت به همین دلیل نزد پسر عموی پدرش رفت و از او خواست 20 هزار تومان به او وام دهد. 60 هزار تومان دیگر از بانک وام گرفت. و با پس‌اندازی که داشت، در مجموع 100000 سرمایه‌گیر جذب کرد.

 

پس از به دست آوردن این سرمایه تصمیم می گیرد راهی برای خروج از کشور بیابد و تجارت خود را با صادرات آغاز کند. اما مشکل اینجا بود که انقلاب تازه اتفاق افتاده بود و تا دو سال هیچکس نمی توانست کشور را ترک کند. و مشکل دوم این بود که زبان خارجی بلد نبود!

 

او سرانجام موفق می شود به هامبورگ آلمان سفر کند، زیرا شنیده بود که آلمان بهترین کشور برای تجارت فرش است. سپس به فروشگاه ها و سالن های فرش مختلف در هامبورگ می رود تا ایده های جدیدی ارائه دهد. در آنجا متوجه می شود که بسیاری از افراد ثروتمند برای خرید فرش به سوئیس می روند، بنابراین تصمیم می گیرد به سوئیس سفر کند.

 

آنجا بود که شخصی در ژنو به او فکر کرد که یک فرش گرد ببافد، زیرا فرش گرد بسیار محبوب است. برای این کار به شهر خود برمی گردد و با سرمایه باقی مانده تصمیم می گیرد مکانی را اجاره کند و ماشین هایی برای بافت فرش به صورت نقد و اقساط تهیه کند.

 

پس از این، او توانست درهای ایران را به روی بسیاری از بازرگانان باز کند و سرمایه را که بیشتر آن قرض گرفته بود، به 6 میلیون وجه نقد و 6 میلیون چک تبدیل کند. او کار خود را با بازدید از موزه های فرش در سراسر جهان و گسترش تجارت خود در سراسر جهان آغاز می کند.

احد عظیم زاده پروژه عظیم «قوی الماس خاورمیانه» را در سلمانشهر مازندران با سرمایه گذاری 180 میلیارد تومانی ساخت. این برج های دوقلو 25 طبقه با بهترین و با کیفیت ترین مصالح ساختمانی و جدیدترین متدهای مهندسی طراحی و ساخته شده اند. هدف او از راه اندازی این پروژه فقط کارآفرینی است و دیگر کسب درآمد برایش جذابیتی ندارد.

زندگی شخصی

 

احد عظیم زاده معتقد است در زندگی باید مال و دارایی خود را ببخشد و این کار را به وفور و بی رحمانه انجام دهد. او یکی از خیرین بزرگ کشور است و از ایتام زیادی در سراسر کشور حمایت کرده است.

 

بزرگترین چیزی که باعث افتخار او می شود این است که حدود هزار یتیم را تحت پوشش قرار داده است و تصمیم می گیرد هر سال صد یتیم را به این تعداد اضافه کند، حتی وصیت می کند که ده سال بعد این اتفاق بیفتد. از زمان مرگ او، همه فرزندان باید تحت حمایت ارث او باشند.

 

او همچنین می گوید بهترین ساعات زندگی اش زمانی است که به یتیمان خدمت و خدمت می کند. به همین دلیل او همیشه با یتیمان زیادی ملاقات می کند و از ته دل احساس می کند که می تواند نیازهای خود را برآورده کند. او این کار را به گونه ای انجام می دهد که همه بچه هایی که ملاقات می کند بتوانند همه نیازهای او را بیان کنند. این روحیه را باید ستود و درس بزرگی از آن گرفت.

https://parvaresheafkar.com/biography/ahmad-azimi-zadeh/